- واتساپ رفع فیلتر شده است
- ۶ شاخص جدید دهکبندی برای حذف احتمالی یارانه نقدی
- دلار به بالاترین میزان ۴ ماهه خود رسید
- اکبر زنجانپور در بیمارستان بستری شد
- اسرائیل زد، ما نزدیم، دلار بالا رفت
- شیخ نعیم قاسم دبیرکل حزب الله شد
- منبع آگاه:حمله به ۲۰ نقطه غیرواقعی و عملیات روانی است
- اطلاعیه وزارت کار درباره مصوبه اخیر دولت / وزارت بهداشت دیگر پولی دریافت نمیکند!
- تسنیم: امام جمعه کازرون به قتل رسید
- قیمت هر افغان هزار تومان شد
- طرح جدید رئیس شاباک برای تبادل اسرای فلسطینی و اسرائیلی / رسانه عبری: در گام نخست قرار است تا در ازای برقراری آتش بس چند روزه برخی از اسرای طرفین آزاد شوند / توافق مقدماتی محدود به عنوان گام نخست برای یک توافق فراگیرتر است
- همایون یوسفی در وزارت بهداشت مصاحبه داد
- کارکنان بندر حیفا پیام هشدار دریافت کردند
- نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین: زیاد النخاله در حمله اسرائیل به دمشق به شهادت نرسیده است
- نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین: زیاد النخاله در حمله اسرائیل به دمشق به شهادت نرسیدهاند
ایران، اسراییل و آینده منطقه غرب آسیا
نگاشتن و اندیشیدن در این لحظات و روزها کاری بس سخت و سنگین است. دلهایمان ملقمهای از اندوه، بغض، کین و حس انتقام توام با حسرت، دلتنگی و غربت است. عزیزی چون سید حسن نصرالله را در سایه خوشبینیها، تساهلها و غفلتها از دست دادهایم. اما گریزی از ادامه راه نیست. آنچه در اینجا قصد داریم به آن بپردازیم نگاهی به راهبرد کلان ارتش اسراییل در حملات نظامی است که در سایه آن میتوان برآوردی از رفتار آینده اسراییل داشت.
پس از جنگ جهانی دوم ژنرال استاری از فرماندهان ارتش آمریکا یک استراتژی کلان برای ارتش آمریکا تدوین میکند که متاثر از نوع جنگ و تسلیحات مورد استفاده طی جنگ جهانی دوم بود. در جنگ جهانی دوم نقش نیروی هوایی بسیار برجسته بود، نیرویی که با ابتکار خاص ارتش آلمان نازی خطوط دفاعی ارتش مقابل را میشکست و امکان پیشروی ستونهای زرهی را فراهم میکرد؛ خطوط پشتیبانی پشت جبهه را با بمباران قطع میکرد، برای نیروها تدارکات حمل میکرد، جاسوسان را در پشت خطوط پیاده میکرد و…
نقش محوری نیروی هوایی بر ژنرال استاری روشن بود. او تلاش خود را صرف تدوین دکترینی کرد که با تکیه بر آن بتوان دشمن را زودتر از پای در آورد و تلفات خودی را نیز کاهش داد.
خروجی افکار استاری دکترینی شد که پا را از خطوط نظامی فراتر گذاشته و جامعه را هدف قرار میهد.
جان مایه دکترین استاری این است که نیروی هوایی علاوه بر بمباران خطوط دفاعی ارتش دشمن و قطع مسیرهای تدارکاتی و… باید در پشت جبهه دشمن به انهدام امکانات زیست عمومی مردم نیز دست بزند. مبتنی بر این دکترین نیروی هوایی مامور است تمام زیرساختهای عمومی وخدمات رسان به مردم را مورد هدف قرار دهد تا امکان پشتیبانی از ارتش دشمن ناممکن یا بسیار ضعیف گردد.
پیامد دیگر این روش فشار حداکثری بر مردم غیرنظامی است تا مردم به نوبه خود فشار را متوجه دولت و ارتش متبوع خود کنند و آنریکا بتواند با تکیه بر افکار عمومی مردم کشور مقابل یا به توافقی دیپلماتیک و مورد پذیرش امریکا برسد، یا خود مردم ارتش و دولت خود را ساقط کنند.
شاید بتوان گفت خروجی این دکترین وحشیانه و سبوعانه نفع حداکثری اقتصاد امریکا نیز هست. از سویی حجم فراوانی مهمات برای اجرای این دکترین لازم است که توسط کمپانیهای بزرگ امریکایی تولید و تامین میگردد که به معنای تقویت تولید، اشتغال و اقتصاد آمریکاست. و در عین حال نابودی حداکثری زیرساخت عمومی کشور هدف رخ خواهد داد که به هر حال پس از پایان جنگ نیازمند بازسازی است. بازسازی که مجددا توسط کمپانیهای آمریکایی یا چند ملیتی که شریک کمپانیهای دولتی و خصوصی آمریکا هستند انجام خواهد شد. گریزی هم نیست چراکه کشور شکست خورده حتی استقلال لازم برای تصمیمگیری هم نخواهد داشت.
در طول تمام دهههای پسا جنگ جهانی دوم دکترین اصلی ارتش آمریکا و متحدان عملی و نظری آن همین دکترین بوده است. ارتش اسراییل نیز ذیل همین دکترین ارتش خود را سامان داده است.
ناگفته نماند انهدام دشمن در هر جنگی امری منطقی است که هر طرفی در پی آن است، اما بسط جنگ به پشت جبههها و فشار، کشتار، جنایت و نابودی مردم عادی نه امری منطقی، نه شرعی، نه اخلاقی و نه موافق انسانیت است.
برونداد این دکترین اینکه هرگاه ما شاهد حمله ارتش امریکا، ناتو یا اسراییل به کشوری هستیم به عینه خواهیم دید که کشور مورد هدف به ویرانهای تبدیل میشود که نیازمند دههها بازسازی است. عراق، لیبی، افغانستان، بوسنی، یمن و… نمونههایی از اجرای همین دکترین هستند.
اسراییل نیز از همین دکترین در نبردهای خود استفاده میکند و همین دکترین است که برونداد آن در غزه موجب ویرانهسازی و بیماوایی مردم شده است.
اکنون برهه جدیدی در منطقه غرب آسیا آغاز شده است. اسراییل به نبردهای مرزی و زد و خوردهای توپخانهای و هوایی در مرز لبنان اکتفا نکرده و علاوه بر اجرای چند عملیات امنیتی(انفجار پیجرها) و ترور توسط تیمهای ترور، مستقیم به وسیله نیروی هوایی خود جنگ را تا قلب پایتخت لبنان امتداد داده است و سید حسن نصرالله، فرماندهان حزب الله و مردم لبنان را مورد هدف قرار داده است. این عمل اسراییل نه تنها انتهای یک ماجرا نیست بلکه آغاز ماجراهای فراوان جدید است.
تصور اسراییل این است که خطر گروههای مقاومت در جنوب فلسطین رفع شده است. وضعیت غزه نیز موید همین امر است. اکنون اسراییل ناچار به حل و فصل ماجرای شمال فلسطین است تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. در نتیجه ترور فرماندهان حزب الله، آغاز حمله به لبنان یا حداقل جنوب لبنان(مناطق شیعه نشین) است.
اسراییل با تمام توان جنوب لبنان را آماج حمله هوایی قرار خواهد داد و تا جایی ادامه خواهد داد که هیچ زیرساخت عمومی برای استفاده و زیست مردم عادی باقی نماند.
در صورت تحقق این هدف در لبنان، آتشبس با مقاومت و توقف جنگ با غزه و لبنان؛ مقاومت در شمال و جنوب فلسطین با موضوع پیچیده، بغرنج و زمانبر و هزینهبر بازسازی و اسکان مردم روبرو خواهد شد. همین موضوع تمرکز را از عملیات نظامی علیه اسراییل منحرف کرده و امکان ادامه حیات آنرا فراهم میکند.
اما نباید چنین تصور کرد این خط پایان اهداف رژیم صهیونیستی است. حاکمیت رژیم اکنون را آغاز عملیاتی میداند که باید به حذف یا تضعیف همه دشمنانش ختم گردد.
همزمان با انهدام زیرساخت و مناطق نظامی لبنان (با هدف نابودی یا تضعیف حزب الله) جهت قطع تدارکات از سوریه به لبنان، سوریه نیز لاجرم آماج حمله قرار خواهد گرفت. علاوه بر قطع تمام مسیرهای تدارکاتی از سوریه به لبنان، اسراییل زیرساخت سوریه را نیز مورد حمله قرار خواهد داد.
در این میانه برای کانالیزه کردن تلاشهای ارتش سوریه به احتمال فراوان تحرکات تروریستهای خفته در جنوب و شمال سوریه نیز افزایش یافته و جنگ با ارتش سوریه را آغاز خواهند کرد.
به نظر نگارنده اسراییل فیالحال یمن را تهدید درجه یک خود تلقی نمیکند، زیرا یمن ارتباط زمینی با اسراییل ندارد و بعد مسافت نیز اجازه تهدید جدی انصارالله علیه اسراییل را تضعیف کرده است. شلیک کم تعداد موشک و پهپاد از یمن نیز کیان اسراییل را تهدید جدی نمیکند. در نتیجه غیر از حملات گاه و بیگاه اسراییل، به نظر نمیرسد اسراییل فعلا جنگی تمام عیار علیه یمن آغاز کند. ناگفته نماند که به عقیده نگارنده اسراییل در تمام دهه گذشته همزمان با عربستان و امارات یمن را هدف قرار میداده است.
امتداد نبرد علیه لبنان و سوریه تضعیف و انهدام مقاومت عراق است؛ بستن راه تنفس و ارتباط مقاومت با ایران. در این حملات عراق نیز از وحشیگری رژیم صهیونیستی بیبهره نخواهد ماند.
مسئله بسیار مهمی که نیازمند توجه جدی و خاص است امتداد این رویه به ایران است. آنچه واضح است اینکه ایران در یک سال گذشته و پس از آغاز جنگ اسراییل علیه غزه خطوط قرمزی طرح و به کرار از آنها عقب نشینی کرده است. این رویه موجب ترور شهید هنیه در تهران و سپس جرات اسراییل برای ترور فرماندهان حزب الله در قلب بیروت شد.
اسراییل مانعی برای تحقق اهداف و تجاوزات خود نمیبیند. اثرات عملیات وعده صادق یک نیز به شدت کاهش یافته است. اسراییل روند خود را متوقف نخواهد کرد، زیرا مانعی احساس نمیکند و تا حذف تمام تهدیدات خود ادامه خواهد داد.
پیشبینی اینکه با توجه به سابقه اسراییل در حمله غافلگیرانه به مرکز هستهای اوسیراک عراق، اقدامی مشابه علیه مراکز هستهای ایران اصلا بعید نمینماید. از این موضوع مهمتر تجری اسراییل است که چه بسا دست به ترور به وسیله نیروی هوایی و موشکی در داخل ایران بزند و هر فردی را مورد هدف قرار دهد. تاکید باید کرد ترور هر کسی.
آنچه باید گفت اینکه این روند توسط اسراییل بیشک ادامه خواهد داشت مگر اینکه اقدامی عملی و سنگین موجب توقف آن شود. این اقدام فقط میتواند واکنش شدید ایران، خونخواهی مرحوم هنیه و پاسخ به ترور فرماندهان سپاه پاسداران و حزب الله باشد. چنانچه ایران با اقدامی موثر، محکم و کوبنده اسراییل را متوقف نکند نه تنها چالش و تنش کاهش پیدا نخواهد کرد بلکه شاهد رسیدن جنگ به داخل ایران نیز خواهیم بود.
شایان ذکر است همزمان با این طرح به احتمال فراوان تمام تلاش اسراییل، امریکا و اسراییل ایجاد آشوبها و شورشهای داخلی در ایران به بهانههای مختلف است. این مسئله تمرکز ایران بر منطقه را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
در این برهه تنها ایران است که امکان توقف طرح رژیم صهیونیستی یا نابودی این سگ هار را دارد؛ لذا نباید تعلل، سستی و تردید کرد. انفعال فعلی ما نه تنها حمله اسراییل به مراکز هستهای، نظامی و زیرساخت عمومی را متوقف نخواهد کرد، بلکه احتمال آنرا به قطعیت تبدیل خواهد کرد. ما اکنون انتخابی نداریم غیر از توقف اسراییل با قید تسریع و در همین چند روز یا اجبار به خسارت داخلی و ورود به جنگی بیانتها در آینده نه چندان دور.
باید تلاش کنیم مصداق آن فردی نشویم که هم چوب را خورد، هم پیاز را و هم پول جریمه را پرداخت.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.